جوان

نوجواني  حساس ترين مرحله  از زندگي انسان است. در اين سن و سال  افراد به راحتي تحت تاثير ديگران قرار مي گيرند.

در نتيجه امکان لغزش و انحراف در  نوجوانان بيشتر مي شود. متاسفانه دشمنان  از خيلي وقت پيش متوجه اين موضوع 

شده اند.  نوجوان امروزي مي تواند ساعت ها  درباره ي فيلم هاي غربي با اشتياق کامل سخن بگويد! اگر به درون مايه هاي

اين فيلم ها توجه کنيد مي بينيد که چيز ارزشمندي براي گفتن ندارند. واين اثار کاملا پوچ ، بي ارزش و پراز مفاهيم ضد ديني هستند

بله کارگردان هاي غربي  از طريق هنجار شکني و نمايش صحنه هاي زشت و زننده در فيلم هايشان  مخاطب جمع مي کنند. و نوجوان

ناآگاه  را به دام خود مي اندازند. و طرز فکر پليد خود را بر او تحميل ميکنند.بيست سال پيش اين تهاجم نرم تنها ازسوي جند کشور 

مانند امريکا بود اما امروزه تعداد اين کشور ها بيشتر شده است.يعني ذهن نوجوان امروز به يک ميدان جنگ تبديل شده است که هر

فرد مي خواهد بيشترين سود را از اين ميدان بدست بياورد. پس مسئولان مراقب باشند که اين جنگ را واگذار نکنيم

داستان فيلم

اين فيلم دربارهي زندگي فردي به نام فارست گام است. که همواره به دليل ضريب هوشي پايينش

مورد تمسخر قرار ميگيرد. با اين حال فارست در طول زندگي اش به موفقيت هاي بزرگي مي رسد

و مورد ستايش واقع مي شود. در طول داستان اين فارست از جنگ ويتنام سر در مي اورد. وحتي

بعدا قهرمان تنيس و موسس يک شرکت بزرگ نيز مي شود! کارگردان در بسياري از سکانس ها با

ظرافت تمام ذهن بيننده را با اين سوال درگير ميکند که ايا ما انسان ها همانند يک پر هستيم که باد به هر طرف

بخواهد او را با خودش مي برد ويا اين انسان است که راه خود را انتخاب ميکند؟

از نظر کارگردان زندگي اميزه اي ست از سرنوشت و اراده.

کم هوش بودن انتخاب فارست نبود اين سرنوشت او بود اما از طرفي موفقيت هاي او ثمره تلاش هاي خودش بود

جوايز

اين فيلم برنده جايزه اسکار شد

پخش در ايران

فارست گامپ چندين بار از صدا و سيما پخش شده است

شما مي توانيد اين شاهکار سينمايي را در اپارات تماشا کنيد.

متن ترانه ا ي زيبااز (فردي مرکوري)

فضاهاي خالي،براي چي زندگي مي کنيم؟

مناطق ممنوعه،فک کنم حقايق رو مي دونيم.

بارها و بارها

ايا کسي است که بازم تحمل کنه؟

يک قهرمان ديگه و باز يک جرم بي تفکر

پشت پرده،در يک پانتومين

صف رو به هم نزنيد

ايا کسي هست که بازم تحمل کنه؟

اين نمايش بايد ادامه پيدا کنه

اره

ارايش هاي روي صورتم کمکم خرد مي شن ک ميريزن

ولي خندي من هنوز ادامه داره

هر اتفاقي بيفته مي سپارمش به شانس

باز قلب دردي ديگر و باز عشق نافرجام

فکر کنم دارم ياد مي گيرم

بايد گرمتر شده باشم

بزودي ميرم کنار گود و مي چرخم

در اون بيرون غروب در حال شکستنه

ولي من درد مي کشم تا ازاد

اين نمايش بايد ادامه پيداکند

اين نمايش بايد ادامه پيدا کند 

روحم همچون پروانه رنگ شده است

پري هاي قصه ديروز بزرگ مي شن ولي هرگز نميميزند

دوستان من مي تونم پرواز کنم

جمله ي خدا مرده است از معروف ترين و دراماتيک ترين جملات در علم فلسفه است.

نيچه اين جمله را در کتاب چنين گفت زرتشت بيان کرد. اما منظور از اين جمله چيست؟

بسياري از فيلسوفان بر اين باورند که منظور نيچه از اين جمله اين نيست که  خداي واقعي که روزي زنده بوده

هم اکنون مرده. بلکه منظورش اين است که در قلب انسان مدرن و امروزي ايمان به خدا مرده است.

نيچه اعتقاد دارد که خدا که روزي مقدس ترين پديده ي جهان بود در اثر گناهان مااز بين رفته

و ديگر مذهب نمي تواند راه خوبي براي پاسخگويي به سوالات انسان باشد.

البته بايد توجه داشت نيچه در جامعه اي زندگي مي کرد که کشيشان به راحتي مسيحيت را تحريف ميکردند

جان لنون اين ترانه رو بعد از جدايي از گروه بيت خلق کرد. اميدوارم از ترجمه اين اثر لذت ببريد.

خداوند يک مفهوم است

که ما با ان درد هايمان را اندازه مي گيريم

اره درد

من به جادو ايمان ندارم

من به اي چينگ(طالع بيني چيني)اعتقاد ندارم

من به انجيل اعتقاد ندارم

من به تورات اعتقاد ندارم 

من به هيتلر اعتقاد ندارم 

من به مسيح اعتقاد ندارم

من به پادشاهان اعتقاد ندارم

من به الويس اعتقاد ندارم(الويس سلطان راک اند رول)

من به زيمرمن اعتقاد ندارم(باب ديلن)

من به بيت اعتقاد ندارم

من به خودم ايمان دارم

من و يوکو(همسر جان لنون)

و اين يک واقعيت است

رويا تمام شد

چي مي تونم بگم

من يک خيال پرداز بودم

ولي حالا دوباره متولد شدم